چیستان های طنز بسیار جالب

چیستان های طنز بسیار جالب

شوهر کردن دختر پادشاه

دختر پادشاهی از پدر خود میخواهد، که او را تنها به کسی شوهر دهد که بتواند به پرسشهای منظوم او پاسخ گوید، بزرگان و امیرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمی مانند و سرخود رادر این راه برباد میدهند. تا آنکه دلاک کچلی در پاسخگویی به پرسشهای دختر پادشاه توفیق حاصل می کند. پرسشهای آن دختر چنین بود: من اگر آهوی شده به کوهها بگریزم، چه می کنی؟ 2- من اگر مشتی دانه شده، برزمین ریختم، چه می کنی؟ 3- من اگر گُلی شده بر کوهها رُستم، چه می کنی؟ 4- من اگرسیبی شده به درون صندوقی رفتم، چه می کنی؟ پاسخ آن دلاک کچل چه بود؟

خویشاوندی

دو مرد نسبت به هم، دایی وخواهر زاده اند. یعنی اولی دایی دومی و خواهر زاده اوست، دومی نیز دائی اولی و خواهرزاده وی می باشد. چطور چنین چیزی ممکن است؟

جهانگردی

جهانگردی توسط قبیله ای وحشی دستگیر شد. اما به او اجازه داده شد تا جمله ای بگوید.ولی بدین شرط که اگر جمله او صحت داشته باشد او را در روغن جوشان بسوزانند و اگر غلط باشد، با تیرزهرآگین مورد هدف قرار دهند. جهانگرد هوشیار با کمی فکر پاسخ داد که موجب نجات او از مرگ شد. به نظر شما پاسخ او چه بود؟

پاسخ ها در ادامه مطلب ...

پاسخ چیستان شوهر کردن دختر پادشاه

دلاک کچل نیز پرسشهایی مطرح کرد که این پرسشها در حقیقت، پاسخ پرسشهای آن دختر بود. او پرسید 1- اگر من سگی شده آهو را گریزاندم، چه می کنی؟ 2- اگر من خروسی شده دانه ها را برچیدم چه می کنی؟ 3- اگر من باغبان خردسالی شده، گل را چیدم، چه می کنی؟ 4- اگر من دامادی شده، سیب را خوردم و بدن ترا در آغوش گرفتم چه می کنی؟ همینکه پسرک دلاک این جمله را برزبان راند، دختر پادشاه فریادی کشیده و گفت: آی دایه ها، معمای مرا پیدا کردند و او را به پسر دلاک دادند

پاسخ چیستان خویشاوندی

هر چند که این نوع خویشاوندی به ندرت اتفاق می افتد، ولی غیر ممکن نیست. دو مرد را در نظر می گیریم که زنشان فوت کرده وهر کدام یک دختر دارند. اولی دختر دومی را به عقد خود در می آورد و دومی نیز دختر اولی را به زنی می گیرد و آن دو پدر زن یکدیگر و در عین حال داماد هم محسوب می شوند. هر کدام از آنها صاحب پسری می شوند. اگر کمی فکر کنیم، متوجه خواهیم شد که هر یک از این دو پسر نسبت به دیگری هم دایی محسوب می شوند و هم خواهر زاده

پاسخ چیستان جهانگرد

پاسخ داد: «با تیر زهرآگین مورد هدف قرار می گیرم» و بدین ترتیب از مرگ رهایی یافت


نظرات 1 + ارسال نظر
elnaz دوشنبه 27 اردیبهشت 1389 ساعت 04:38 ب.ظ http://elitanz.blogfa.com

سلام.خوبید؟چند روزی میشه که دنبال یک سری وبلاگ خوب میگردم تا باهاشون تبادل لینک کنم.منظورم وبلاگهایی که روی وبشون خیلی کار میکنن و برای ارزش قائل میشن.به نظر من وبلاگ شما یکی از این وبلاگ هاست.یه چیزی هست که بین من و شما مشترکه و اون هم اینه که هردومون رو وبلاگ هامون کار میکنیم و زحمت میکشیم.واسه همین میخوام بهتون پیشنهاد تبادل لینک بدم.اگه موافقید منو با اسم "الی طنز-برترین وبلاگ عکس طنز ایرانی"لینک کنید و بعدش بهم بگید که شما رو با چه اسمی لینک کنم.راستی عکس هایی که من میزارم تکه تکه.هیچ جایی ندیدین.بهتون قول میدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد